صلح عادلانه زیبا ترین بهای زندگیست
عبدالوکیل کوچی عبدالوکیل کوچی

جنگ آوردند وصلح نامش کردند      مردم به فراست  امتحانش کردند

ازجمع  معاشران ، محشوری را      تحمیل و ردیف  رهبرانش کردند

پیش از آنکه صلح را مورد بحث قرار دهیم بهتر است به ردیابی وریشه های جنگ بپردازیم که جنگ چیست ومنشه اصلی آن کدام است .آنگاه میتوان ارزشمندی های صلح را بر سکوی والای اندیشه قرارداد . بزرگان واندیشمندان با بیان روشن این  موارد پرده از روی تضاد ها ، تغیرات وتکامل برداشته رابطه ها مخالفت ها وروند لاینقطع بقا را با کلمه جنگ وصلح خلاصه کرده در نگاه اندرون پدیده ها ازآن جمله ، خلقت انسان و پیرامون آن،جریان تحولات درونی وبیرونی رادرقالب واژه های صلح وجنگ آراسته اند

این جهان جنگ است چون کل بنگری         ذره  ذره   همچو  دین با کافری

آن   یکی  ذره  همی  پرد   به   چپ         آن  دگر  سوی  یمین   اندر طلب

ذره   ای    بالا و  آن  دیگر    نگون        جنگ  فعلی  شان ببین اندر رکون

جنگ فعلی  است   از  جنگ   نهان          زین   تخالف   ها تخالف  را بدان

ذره  ای   کو  محوه  شد   در  آفتاب        جنگ اوبیرون شداز وصف حساب

چون ز ذره محوه   شد  نفس  ونفس        جنگ اکنون جنگ خورشیداست بس

با این بیان وبقول معروف گفته میتوان ، جنگ قانون ابدی زندگیست وصلح ، آرامش میان دو جنگ است .کمابیش هرچیزی که وجود دارد در معرض نابودیست وزندگی خود چیزی جز ستیز وجدال ارزشها ومبارزه برای نابودی اندیشه ها وآرمانها نیست وآزاد ترین مردم روی زمین کسانی اند که به آرامش وفضای درون دست یافته اند . اگر در درون خودآرامش نداشته باشیم جستجوی آن درسرچشمه خارجی بیهوده است .به فرموده جناب مولانا  .

چهار عنصر چهار استونی قویست     که بر ایشان سقف دنیا مستویست

هر   ستونی   اشکننده    آن   دگر      استن    آب    اشکننده  هر شرر

پس   بنای   خلق  بر اضداد   بود      لاجرم جنگی شدند از ضر وسود

هست   احوالت  خلاف  یکد  یگر      هریکی   با هم   مخالف   در اثر

مینگر در خود چنین جنگ  گران      تو چه  مشغولی  به جنگ دیگران

بنا بر آن گفته میتوان که پدیده های صلح وجنگ سر رشته ذاتی داشته ویکی از دیگر بیرون می آیند ومسئله قدامت بموازات همدیگربا پدیده های تنازع وبقا ، تضاد وارتباط ، تغیروتکامل مشخص میگردد.جنگ توصلح وصلح توجنگ است و بقول علما ودانشمندان

درادبیات قدیم پارسی صلح هم معنی لغت آشتی وبه معنای مقابل حرب وجنگ آمده است در دوران معاصر مفهوم صلح گسترش یافته وبا تفکر های شرق آسیایی وبعد ها تفکرات مسیحی که صلح درونی را معرفی کرده اند آمیخته شده است .درین مفهوم صلح شرایط آرام بی دغدغه وخالی از تشویش کشمکش وستیز است وصلح یک آرمان جهانی تلقی میشود . صلح یک مفهوم مطمئن نیست ومیتواند به دید گاه دینی وفرهنگی تعریف متفاوتی داشته باشد به همین تر تیب از جنبه های مختلفی میتوان صلح را مطالعه کرد که شامل مسایل مربوط به جنگ ، خلع سلاح وکنترول تسلیحات نظامی وسایر موضوعات میباشد . بنا بر آن صلح عقدی است که بین دو طرف در خصوص امری واقع میشود صلح گاهی برای رفع اختلاف موجود ویا برای جلو گیری از تنازع احتمالی آینده صورت میگیرد ویا بجای یکی ازعقد معاملاتی بکار میرود.وبه عبارتی عقد صلح بر دو قسم است .

1 ـــ صلح بمنظور رفع تنازع ( صلح دعوی ) که همان آهنگی طرفین برای پایان دادن به دعوی است .

2 ــــ صلح در مقام معامله و آن عبارت از صلحی است که گاهی جای گزین عقود دیگر میشود صلح میتواند معوض یا بدون عوض باشد در صلح معوض ضرورتی ندارد که ارزش دو عضو باهم برابر باشد لذا ممکن است یکی در مقابل  دیگری ارزش نا چیز یا کمتری  داشته باشد این جا چند نکته لازم به یاد آوریست  .

1ـــ هرصلحی را میتوان انجام داد مگر اینکه امر غیر مشروعی باشد .

2ـــ صلح را ممکن است با عوض یا بلا عوض انجام داد .

3 ـــ در صلح باید رضایت طرفین باشد وصلح با کراهت نافذ نیست .

4 ـــ صلح عقدیست که هیچ کدام از طرفین نمی توانند آنرا برهم بزنند .(عقد لازم است )

5 ـــ برای صحت صلح باید طرفین اهمیت برای معامله وتصرف داشته باشند.

آنچه مهم است دانستن خصلت وچگونگی صلح است که عادلانه است یاغیر عادلانه .  صلح عادلانه به مثابه زیباترین بهای زندگی همگانی ، جاودانی وپایدار میباشد .صلح عادلانه در حقیقت مال اکثریت است واکثریت از آن پشتیبانی میکند شکننده نبوده  وجاویدانیست .صلح عادلانه مانند حق مردم است که به آسانی میسر نمیشود همانطوریکه حق داده نمیشود بلکه گرفته میشود صلح نیز بستگی به شرایطی دارد که جانب مقابل با توجه به آن بپردازد واین شرایط همیشه وبصورت طبعی از جانب زور پیشکش میشود وجانب ضعیف را به قبول آن وامیدارد ولی در صورت داشتن قوت وتوانایی وامکانات  برای تامین صلح شرایط آن نیز مساعد تر میشود وبرای هردو جانب قابل قبول میگردد روی همین دلیل بود که میگفتند صلح وآشتی گدایی نمیشود بلکه پیشنهاد میشود وبا حرکت متقابل مانند جاده دوطرفه جریان پیدا میکند وبه پارک صلح منتهی مشود. دروطن عزیز ما افغانستان صلح وقتی میسر است که علل وعوامل جنگ بصورت علمی واقعبینانه و آبجکتیف بررسی شود .نه از روی تعصبات گوناگون ، دلیل تراشی ، قهرمان سازی ها ، وسود جویی اگر مشکل بیرونی را بجایش بگذاریم در بعد داخلی میباید قضایا را بروشنایی حقانیت برسی نمود . چرا جنگ در کشور ما دوامدار میشود از جمله چندین عوامل ، یکی اینست که عوامل وانگیزه جنگ این طرف وآنطرف مانند توپ فتبال لول داده میشود هیچکس حاضر به گرفتن مسئولیت جنگ نبوده هرگا کسی عامل جنگ خوانده میشود بجای رهیابی حل قضیه و جستجوی راه حل ها به جنگ های جدید تر دامن زده میشود بدین ترتیب دامنه جنگ روز تاروز گسترش یافته واز خارج به شعله های آن روغن پاشیده میشود .هستند کسانیکه از فتح دنیا سخن میگویند ولی خرابی وطن خود را به گردن دیگران انداخته با کمال تعصبات ملی ، منطقوی ، مذهبی ، لسانی که درون مایه آنرا انگیزه های عقب ماندگی ، جهل وبی سوادی اکثریت عظیم مردم تشکیل میدهدبه داوری میپردازند . روی همین دلیل است که درین گونه قضاوت ها به جز آب آلوده شود وسرنخ ناپیدا کدام  امید واری که برای جنگ راه حلی پیدا شود وبه صلح منتهی گرددبدست نمی آید  تا وقتیکه  اختلافات میانگروهی ، حزبی وسیاسی درمسایل بزرگ میهنی  کنار زده نشود ودیدگاهای میانگروهی وبین الحزبی روی مسایل ملی یکی نشود تا وقتیکه مطبوعات بشکل آزادانه وبی طرف با مشارکت پژوهشگران ومحققین به قضاوت اکثریت عظیم مردم صحه نگذارند وحدت وهمبستگی در بستر بیمارگونه ای توان ونیروی دفع تجاوز از خارج را نخواهد یافت .فقط با مسئولیت پذیری میتوان وحدت ملی را تحکیم بخشید و توان مقابله با تجاوزاز سوی دشمنان را پیدا کرد واز سرزمین آبایی خود دفاع نمود . ما در شرایطی قرار داریم که منافع ملی وتمامیت ارضی کشور درخطر وتهدید قرار دارد اگر دامنه این خطر طاغوتی وشیطانی گسترده شود تمام منافع شخصی نیز به کام نابودی فرو خواهد رفت پس در آنصورت هیچ طرفی از آتش آن برحذر نخواهد بود بقول معروف هیچ جنگی غیر انسانی تر از وننگ آور تر از جنگ های متعصبانه  مذهبی وتنفر آور حزبی که در داخل یک کشور بر افروخته میشود نیست درین باره بیسمارک میگوید اگر بجای اسلحه با آموزگار وقلم به جنگ دنیا میرفتیم همه دشمنان ما نابود میشدند .بقول معروف انسان آزاده میتواند خوب یا بد باشد اما انسان غیر آزاده ننگ طبیعت است .که نه خود آرام بوده میتواند ونه دیگران را آرام میگذارد .هستند کسانی که

شرایط شصت سال قبل را نا آگاهانه سکون وآرامش خوانده . چگونه آرامش ؟ آرامشی که تحمیل صلح قبل از جنگ بود؟ در طول پنجاه سال سلطنت خانواده حکمران درافغانستان چه میراث شومی بجا ماند بیسوادی 95 فیصد نفوس کشور ؟ فروش فرزندان دهاقین مستمند در ولایات ؟ خشک نگهداشتن زمین های حاصلخیز ؟عقب نگهداشتن کشور از تمدن وفرهنگ ؟ فقر وجهل مرض نفاق ملی ؟ نوش جان کردن حاصل زحمات دهاقین فقیر کشور توسط اربابان چاپلوس ، رشوت خواران ، معامله گران سود جو یان و مفت خواران هم شامل دستاورد های سلطنت پنجاساله میشود کدام ؟

صلح قبل از جنگ وتحمیل آن بصورت یکجانبه بالای ملت مظلوم افغانستان ؟آنانیکه با حملات انتحاری  از خاک پاکستان بر مردم بیگناه افغانستان خون وآتش می آفرینند غافل از آنند که  گاهی بردن یک جنگ بد تر از باختن آن است .زیرا بر سر خرابه های یک کشور  وبروی استخوان های پوسیده از جنگ پایه های به اصطلاح حکمروایی  شان  نا استوار ومتزلزل خواهد بود .

امروز مردم افغانستان همراه با جامعه جهانی بخاطر ختم جنگ وتروریزم میجنگند و برای صلح می جنگند ودر شرایطی صلح را جشن میگیرند که تحریک و معشیت جنگجوی از آنسوی مرز بمراتب از صلحجوی بیشتر است ومردم متئاسفانه شاهد بخاک سپاری دها وصدها شهید وقربانی جنگ وتجاوز وترور وانفجار هاوحملات انتحاری میباشند .فکر میشود شرایط جنگ وصلح بیشتر از هر زمان دیگر از مردم افغانستان وفاق ملی ، وحدت وهمبستگی ملی با سینه های فراخ توام با گذشت وشکیبایی میطلبد که با حرکت مسئولانه بخاطر دفع تجاوزات از خارج وقطع جنگ درداخل کشور تامین صلح پایدار وعادلانه ، مردم را قادر بسازد تا از استقلال ، تمامیت ارضی وامنیت سراسری دفاع صورت گیرد این امر مستلزم باز هم همبستگی ملی ، مشارکت مستقیم ملی احساس عالی با روحیه وطنپرستی ترقی خواهانه وداد خواهانه ملت بزرگ وهردم شهید افغانستان است که در پیشاپیش آن مسئولیت نیروهای مترقی وداد خواه وعدالت پسندکشوراست تا بدور یک آرمان واحد وطنی ودرچوکات یک جبهه وسیع ونیرومندملی دین ملی وتاریخی خود را ادا نمایند وبه این ترتیب از میراث نیاکان بزرگ  ما حراست نمایند . این درحالی میسر است که تمام نیروهای مترقی کشور با کنار گذاشتن فاصله ها وانگیزه آن فرهنگ کنار آمدن ها را تقویت نموده با سلیقه های ولو متفاوت به سوی آرمان واحد راه وطنپرستانه خویش را بسوی قله های شامخ پیروزی طی نمایند . آنگاه صلح واقعی پایدار وجاویدانی میسر وتجلیل از آن ماییه افتخار همه مردم آزاده افغانستان خواهد بود .

زنده باد صلح در افغانستان .

زنده باد صلح در سراسر جهان         


September 22nd, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات